کد مطلب:35459 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:242
برای یاری اسلام قیام كردم، هنگامی كه مسلمانان ضعیف بودند. این خطابه را امیرالمومنین در روزهای نخست خلافت خود با حضور هزاران نفر از سربازان سپاه اسلام و بزرگان عرب و گروهی بی شمار از مردم مدینه در مسجد پیغمبر (ص) ایستاده و در حالتی كه بر شمشیر خود تكیه داده بود، ایراد فرمود: همی دید چشم من از دیرباز كه امواج این فتنه از دوردست به موجی گران كاید از دوردست به كشتی یقین داشتم روی آب بدین گفته كامروز گویم به راه كسی كز گذشت زمان داشت پند كسی كاو كند عبرت از روزگار ببینید كشور در آشفتگیست چنان شد پریشان و آشفته كار همه مال و ناموس خلق جهان همان كس كه پیش از من این دستگاه ز قانون اسلام بیگانه بود هم اكنون كه از آتش انقلاب به خاك سیه سركشیده نزار به ناچار از آن بدعت ناصواب [صفحه 31] به یزدان چنان نقشه عدل و داد كه دیناری از مال مستضعفان پشیزی ز اموال درماندگان به دست عدالت همی بازپس قباله به امضای ظلم استوار ایا آشنایان راه و داد ز دست عدالت چو غوغا كنی ترا شربت عدل شد ناگوار پس ای بندگان خدای جهان همیشه به هر كار باشید پاك كه بدكاره باشد به هر دو سرا نبخشی تو چون بندگان خدا به جز عدل و داد از علی (ع) انتظار [صفحه 32]
«قمت بالامر حین فشلوا»
چنین فتنه از روزگار دراز
بدان سهمگینی روان گشته است
به كشتی شكسته نشاید نشست
كه فردا برآید یكی انقلاب
خداوند و وجدان من بد گواه
به دنیا ز لغزش نبیند گزند
به دنیا نگردد به لغزش دچار
همه ساحت ملك در تیرگیست
كه شد دوره ی جاهلی آشكار
بیفتاده در دست غارتگران
بدو بود و كشور همی برد راه
به هر گوشه، دست تعدی گشود
بشد كاخ پر كینه عثمان خراب
از او مانده بدعت همی یادگار
همی دود برخیزد و التهاب
كنم رسم با كوشش و اجتهاد
نسازم رها در كف این و آن
اگر رفته باشد صداق زنان
گرفته نیندیشم از هیچ كس
به نزد علی هیچ ناید به كار
ببینم كه جویند با عدل و داد
تو بیداد را چون تماشا كنی
شرنگ ستم چو كنی اختیار
چه در آشكار و چه اندر نهان
ز یزدان دادار با ترس و باك
به فرجام بیداد خود مبتلا
به بخشایش حق نگردی سزا
تو ای بنده حق، توقع مدار
صفحه 31، 32.